۱۳۸۶ بهمن ۱۳, شنبه

اس ام اس 1

** من براي سالها مي نويسم سالها بعد که چشمان تو عاشق مي شوند افسوس که قصه مادربزرگ درست بود هميشه يکي بود و يکي نبود.
** اگر منو تو دو برگ بوديم... هنگام خزان ... زودتر از تو ميشكستم و مي افتادم... تا زماني كه تو مي ا فتي... در آ غوشت گيرم
** كانن سريعترين دوربين دنيا را ساخت .. اين دوربين مي تواند از خانومها در لحظه اي كه دهانشان بسته است عكس بگيرد .
**امروز چندتا نفس کشیدی 10تا ... 100تا ... 1000تا ... به اندازه همه نفس هايي که تا امروز کشيدی واسم عزيزی
** تمام گلهای خوشبوی دنیارو هم به پات بریزم بازم کمه چون پاهات خیلی بو میده
** نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار! خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو! کلبه ي غريبي ام را پيدامي کنی.
** ميدوني سردره مطب جراحي پلاستيك چي نوشته؟؟؟؟؟؟...... نوشته لولو تهويل ميگيريم هلو تحويل ميدهيم.
**وفای بی وفایان کرده پیرم ، برم یار وفاداری بگیرم ، اگر یار وفاداری نگیرم ، سر قبر وفاداران بمیرم.
** جاده عشق تا اطلاع ثانوي ليز و لغزنده مي باشد از عاشقاني كه قصد سفر در اين جاده را دارند خود را به زنجير محبت و صميميت مجهز كنند. ‹‹ پليس راه عاشقان ››
** يه روز يه خره داشته به اسبه با حسرت نگاه مي كرده ميگن چرا با حسرت نگاه ميكني ميگه كاش تحصيلاتمو ادامه داده بودم
** تو+عشق=زندگی زندگی+تو=ارامش من-تو=دیوونگی عشق+دیوونگی=تو زندگی-تو=مرگ
** به هم می رسیم 3 نفر میشیم . من و تو و شادی . از هم دور میشیم 4 نفر میشیم . تو و تنهایی ، من و خاطره .
** فرشتگان روزي از خدا پرسيدند : بار خدايا تو که بشر را اينقدر دوست داري غم را چرا آفريدي؟ خداوند گفت:غم را بخاطر خودم آفريدم چون اين مخلوق من که خوب مي شناسمش تا غمگين نباشد به ياد خالق نمي افتد
** شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبكاران ندهيد. - روي تابوت و كفن من بنويسيد: اين عاقبت كسي است كه زگهواره تا گور دانش بجست در مجلس ختم من گاز اشك‌آور پخش كنيد تا همه به گريه بيفتند.
** به جورج بوش ميگن چطوري دستشويي ميكني؟ ميگه به سبك گروه آريان....اينطوري: دونه دونه دونه ** از جورج بوش مي پرسن چرا با ماشينت رفتي تو چمنا ميگه آخه پليسه گفت بزن چنار منم زدم چنار
** پدر جورج بوش معلم: پسرم اسم پدرت چيست؟ پسر : اقا اجازه كدام پدرم....؟
** يه روز به جورج بوش و بلرو رایس ميگن فرض كنين تو يه ماهيتابه دارين سرخ ميشين چيكار ميكنين. بلرو رایس بالا پايين ميپرن وسرخ ميشن. اما جورج بوش سر جاش ميخ كوب شده بود ميگن تو چرا نميپري.ميگه چون به ماهيتابه چسبيدم
** شخصي به اقاي محمد البرادعي رئيس اژانس انرژي هسته اي ميگويند تو واقعا دكتر هستي _ او با افتخار مي گويد بله من دكتر هستم. ان شخص مي گويد خوب بدبخت پس چرا تو اژانس كار ميكني.
** يك روزبه رایس ميگن شما مدنا هستيد ميگه مرسي چشماتون قشنگ ميبينه
** جورج بوش داشته از تو جزيره آدم‌خورا رد ميشده،‌ يهو ميبينه آدم خورا محاصرش كردن. بيچاره جفت مي‌كنه با حال زار ميگه: اي خدا بدبخت شدم!‌ يهو يك صدايي از آسمون مياد: نترس بندة من، بدبخت نشدي! اون سنگ رو از جلوي پات بردار بكوب به سر رئيس قبيله. بوش خوشحال ميشه،‌ سنگ رو ميكوبه تو كلة ‌رئيس قبيله. رئيسِ قبيله جابه‌جا ميميره، باقي افراد قبيله شاكي ميشن، نيزه به دست، شروع مي‌كنن دويدن طرف جورج بوش! يهو يك صدايي از آسمون مياد: خوب بنده من، حالا ديگه بدبخت شدي!
** جورج بوش زنگ ميزنه خونه رایس، باباي رایس گوشي رو ور ميداره. ت جورج بوش ميگه: ببخشيد رایس خونست؟!‌ باباهه هم شاكي ميشه فحش خوار مادر رو ميكشه به جورج بوش! چند روز بعد رایس بوش رو تو خيابون ميبينه،‌ ميگه: ‌بابا چرا ضايع بازي در مياري؟! وقتي بابام ور ميداره، ‌‌‌يه چيزِ بي‌ربط سر هم كن بگو. جورج بوش هم ميگه ‌باشه . دفعه بعد كه زنگ ميزنه، باز باباهه گوشي رو ور ميداره.‌ جورج بوش هول ميشه، ميگه: ببخشيد اونجا نیویورک؟! يارو ميگه: آره چي كار داشتي؟! ميگه: ببخشيد، خانم رایس هستن؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظ یادن نره . لطفاً