۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

جوک های باحال


خدا بعد از آفریدن لر خندید، چون لر تا نیم ساعت به خدا میگفت مامان

به پسران در کودکي شير سگ دهيد، شايد در بزرگي وفا بياموزند. شکسپير

رشتیه داشته میمرده از زنش میپرسه من بمیرم تو ازدواج می کنی؟ زنه میگه آره.
میگه براش میرزا قاسمی هم درست میکنی؟
زنه میگنه: نه دوست نداره

 ترکه چربی خون داشته دکتر بهش میگه باید روزی 4 کیلومتر بدوی ترکه بعد از 1 ماه زنگ میزنه به دکتر میگه من لبه مرز هستم الان باید چی کار کنم؟

کلاْ افرادی که ازدواج میکنند دو دسته اند . آنهایی که از جانشان سیر شدند و آنهایی که قصد جان دیگری را دارند

دو با جناق بنام کافی و نعمت سوار یک خر بودند . نعمت گفت اگر یک خر دیگر بود کافی بود . کافی گفت همین هم که هست نعمت است
]به ترکه میگن شما تو اردبیل اثار باستانی هم دارین؟ میگه دارن میسازن

 ترکه می خواست بره سر قبر باباش گل گیر نمیاره گمپوت میبره

به خروسه میگن چی شد معتاد شدی؟ میگه اگه زن تورو لخت کنن بذارن پشت ویترین مغازه معتاد نمیشی؟

لره بچه اش آتیش میگیره هول میشه چیکا کنه از روش میپره\\
  
ترکه میره زیر دریا کوسه هه بهش میگه ترکی؟ میگه اره از کجا فهمیدی؟ میگه اون کپسول پشتت مال اتش نشانیه
  
یه روز 4 تا لر سوار آسانسور میشن هر کاری میکنن آسانسور حرکت نمیکنه.... 

یه مرده با کت شلوار و سامسونت میاد دکمه آسانسورو میزنه... راه میفته...
 

یکی از لرا میگه : به افتخار آقای راننده صلوات

 ترکه داشته هلو می خورده، به هسته اش که می رسه میگه به به! گردو هم داره!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظ یادن نره . لطفاً