دوشنبه گذشته سالروز کشف قاره امریکا بود
اگر کریستوفر کلمبو ازدواج کرده بود٬ ممکن بود هیچگاه قاره امریکا را کشف نکند٬ چون بجای برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک چنین سفر ماجراجویانه ای٬ باید وقتش را به جواب دادن به همسرش٬ در مورد
سوالات ذیل می گذراند:
کجا داری میری؟
با کی؟
واسه چی؟
چطوری دارین می رین؟
کشف چی؟
چرا فقط تو؟
تا تو برگردی من چیکار کنم؟!
می تونم منم باهات بیام؟!
کِی برمی گردی؟
برای شام خونه ای دیگه؟!
واسم چی میاری؟
تو عمدا این برنامه رو بدون من ریختی٬
اینطور نیست؟!
جواب منو بده؟
من می خوام برم خونه مامانم!
من می خوام تو منو اونجا برسونی!
دیگه هیچوقت به این خونه برنمی گردم!
منظورت چیه "اوکی"؟!
چرا جلوم رو نمی گیری؟!
من اصلا نمی فهمم این کشف درباره چی هست؟
تو همیشه اینجوری رفتار می کنی!
آخرین بار هم همین کار رو کردی!
می بینم این روزها داری یه کارهایی می کنی!
من هنوز نمی فهمم٬ مگه چیز دیگه ایی هم برای کشف کردن مونده!
ظاهرا در مورد این یک موضوع٬ تمام فرهنگها به طرز وحشتناکی با هم وجه مشترک دارند. در ضمن٬ خوب شد کریستوفر کلمبو مجرد بود!
اگر کریستوفر کلمبو ازدواج کرده بود٬ ممکن بود هیچگاه قاره امریکا را کشف نکند٬ چون بجای برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک چنین سفر ماجراجویانه ای٬ باید وقتش را به جواب دادن به همسرش٬ در مورد
سوالات ذیل می گذراند:
کجا داری میری؟
با کی؟
واسه چی؟
چطوری دارین می رین؟
کشف چی؟
چرا فقط تو؟
تا تو برگردی من چیکار کنم؟!
می تونم منم باهات بیام؟!
کِی برمی گردی؟
برای شام خونه ای دیگه؟!
واسم چی میاری؟
تو عمدا این برنامه رو بدون من ریختی٬
اینطور نیست؟!
جواب منو بده؟
من می خوام برم خونه مامانم!
من می خوام تو منو اونجا برسونی!
دیگه هیچوقت به این خونه برنمی گردم!
منظورت چیه "اوکی"؟!
چرا جلوم رو نمی گیری؟!
من اصلا نمی فهمم این کشف درباره چی هست؟
تو همیشه اینجوری رفتار می کنی!
آخرین بار هم همین کار رو کردی!
می بینم این روزها داری یه کارهایی می کنی!
من هنوز نمی فهمم٬ مگه چیز دیگه ایی هم برای کشف کردن مونده!
ظاهرا در مورد این یک موضوع٬ تمام فرهنگها به طرز وحشتناکی با هم وجه مشترک دارند. در ضمن٬ خوب شد کریستوفر کلمبو مجرد بود!