خيــلــــي عجيب امـا واقعــي
|
== == == == ==
سقوط بچه
در سال ۱۹۳۲ به دلیل کم توجهی مادر یک بچه کودک به نام کارلوس از پنجره به داخل کوچه سقوط کرد . شگفت انگیز آنکه در همان لحظه آقای جوزف فیکلاک از آنجا عبور می کرد و کودک بر روی او سرنگون شد. بر اثر سقوط دست مرد عابر شکست اما بچه سالم بود. اما مادر بچه عبرت نگرفت یک سال بعد دوباره از همان پنجره کارلوس سقوط کرد و حادثه غیر قابل باور انکه دوباره بر سر یک مرد عابر افتاد. اما برخلاف دفعه قبل هم کودک و هم مرد سالم ماندند و جالب آنکه این بار هم بچه بر روی سر آقای جوزف سقوط کرده بود
== == == == ==
دوقلوهایی با سرنوشت مشابه
سرنوشت اغلب دوقلوها بسیار شگفت انگیز است . اما سرنوشت دوقلوهای اهل اوهایو دارای بیشترین شگفتی است. دوبرادر دوقلو بعد از تولد از هم جداشده و به خانواده های جدا سپرده شده اند. هر دو خانواده نیز نام جمیز را بر انها گذاشتند و از اینجا سرنوشت شگفت انگیز انها شکل میگیرد. هر دو جمیز به یادگیری علم حقوق علاقه داشتند. هر دو دنبال نجاری و مکانیکی بودند. هر دو با زنی به نام لیندا ازدواج کردند. هر دو نیز اسم بچه هایشان را جمیز آلن گذاشتند. این بچه ها نیز ازدواج کردند. نام زن هر دو هم بنی بود هر دو مرد نیز زنانشان را طلاق دادند. تا اینکه این دو بچه بعد از ۴۰ سال همدیگر را یافته و بعنوان شریک تجاری با هم مشغول به کار شدند...
== == == == ==
تکرار داستان در واقعیت
در ابتدای قرن ۱۹ داستان نویسی که بیشتر داستانهای ترسناک مینوشت . به نام ادگار آلن پو داستانی به این مضمون نوشت : یک کشتی در دریا غرق میشود. فقط ۴ نفر از میان مسافرانش زنده می مانند.. به سبب طی شدن روزهای متوالی ۳ نفر دیگر تصمیم میگیرند فرد جوانتر که نامش ریچارد پارکر بود را کشته و بخورند. در عالم واقع و در سال ۱۸۸۴ کشتی باری به نام فوندرد میگوبینتا در دریا غرق شد و تنها ۴ نفر از مسافران زنده ماندند. ۳ نفر از مسافران اقدام به قتل عضو جوانتر گروه نموده و اسم آن جوان ریچارد پارکر بود....
== == == == ==
تصادف در جاده
در سال ۲۰۰۲ دو برادر دوقلو به فاصله تنها ۱ ساعت طی تصادف در جاده به نحوی مشابه کشته شدند آنها در فاصله ۱/۵ کیلومتری از هم در جاده شمالی فنلاند در حال دوچرخه سواری بودند. هر دو به فاصله یک ساعت در اثر تصادف با کامیون مردند. اگر چه این جاده که در ۶۰۰ کیلومتری هلسینکی قرار دارد بسیار شلوغ است اما تصادف دوقلوها به شکلی مشابه واقعا شگفت انگیز است...
== == == == ==
نجات توسط ناشناس
جوزف آیگنر یک نقاش مشهور اتریشی که در قرن ۱۹ زندگی می کرده چندین بار اقدام به خودکشی کرد . ابتدا در سن ۱۸ سالگی با طناب از یک درخت خودش را حلق آویز کرد اما توسط یک راهب ناشناس نجات داده شد. دوباره در سن ۲۲ سالگی اقدام به خودکشی نمود اما دوباره توسط همان راهب نجات داده شد هشت سال بعد به منظور مجازات توسط دادگاه محکوم به دار شد و این بار هم همان راهب ناشناس او را آزاد کرد و بالاخره در سن ۶۸ سالگی آیگنر موفق شد با شلیک اسلحه به زندگی اش خاتمه دهد و این بار واقعا مرد ولی مراسم تدفین او نیز توسط همان راهب ناشناس برگزار شد. آیگر مرد و هیچ وقت نجات دهنده و تدفینگرش را نشناخت...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظ یادن نره . لطفاً