۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

اس ام اس بهاره


یه دهاتی عروس تهرانی می گیره ،
تو عروسی تهرانیا می گن: سبدسبد گل یاس،عروس ما چه زیباست
دهاتی ها هم برای اینکه کم نیارن میگن: گونی گونی پشگل،عباسعلی خوشگل party
******************************************
از يارو ميپرسن شراب زندگي يعني چه ؟
ميگه : نميدونم ، من فقط دوغ ميخورم !!!
******************************************
زن: اگه امشب نيايی بريم خونه مامانم ديگه منو نمی‌بينی!
مرد: براي چی؟
زن: واسه اينكه چشماتو در می‌آرم ! 
******************************************
یك روز ملانصرالدین خرش را در جنگل گم می كند.
موقع گشتن به دنبال آن یك گورخر پیدا می كند.
به آن می گوید: ای كلك لباس ورزشی پوشیدی تا نشناسمت!
******************************************
یارو رو داشتن به جرم قتل زنش محاكمه می كردن . دادستان می گه : سنگدل ?! تو وقتی داشتی زنت رو می كشتی، ندای وجدانت رو نشنیدی ؟! طرف می گه : نه والله ! بس كه این زنیكه جیغ و داد میكرد مگه می ذاشت ما چیزی بشنویم ؟!!
******************************************
ازدواج تنها جبهه ای است که شبها را میتوان با دشمن در یک سنگر خوابید hee hee
******************************************
یک نفر تو كيوسك تلفن بوده، بيرون كه مياد ازش مي‌پرسند سالمه؟ ميگه: سالمه فقط آفتابه نداره 
******************************************
معلم 
داشت جریان خون در بدن را به بچه‌ها درس مى‌داد.
براى این که موضوع براى بچه‌ها روشن‌تر شود گفت :
بچه‌ها! اگر من روى سرم بایستم، همان طور که مى‌دانید خون در سرم جمع مى‌شود و صورتم قرمز مى‌شود.
بچه‌ها گفتند: بله
معلم ادامه داد: پس چرا الان که ایستاده‌ام خون در پاهایم جمع نمى‌شود؟
یکى از بچه‌ها گفت: براى این که پاهاتون خالى نیست.
******************************************
همسر یک تاجر به شوهرش میگه: هر وقت تو میری سفر من عصبی میشم.
شوهرش میگه: غصه نخور عزیزم، من خیلی زودتر از آنی که تو فکر میکنی برمیگردم.
زنه میگه: خوب همین عصبی ام میکنه دیگه
******************************************
زن از شوهرش می‌پرسه: عزیزم، تو منو دوست داری؟
مرد می گه: خوب معلومه عزیزم، اگه دوست نداشتم، چطور می تونستم هر شب بیام خونه پیشت، وقت و عمرم رو تلف کنم؟
******************************************
یک روشنفکره از نویسنده می پرسه: شما از اصطلاح خلاء دردناک زیاد استفاده می کنید، مگه ممکنه چیزی هم خالی باشه هم درد کنه؟
نویسنده می گه: عجیبه! مگه شما تا حالا سردرد نگرفتید؟
******************************************
مهمان: آقا تشریف دارند؟
مستخدم: نه خیر، رفته ‌اند مسافرت. 
مهمان: برای تفریح؟ 
مستخدم: نه خیر، با خانم رفته ‌اند! 
******************************************
غضنفر از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. غضنفر می گه: آهان فهمیدم، شلنگ! 
******************************************
استاد اسامی بچه ها را یکی یکی می خواند، رسید به اسم «بارانه». شخص مورد نظر را که پیدا کرد پرسید: واسه چی بارانه؟ دختر جواب داد: واسه این که روز تولدم بارون میومده. برادر اهل دلی از ته کلاس گفت: خوبه اون روز آفتابی نبوده! 
******************************************
از غضنفر می پرسن امام رضا چرا رفته بود مشهد؟ می گه: رفته بود زیارت!
******************************************
غضنفر کارت عابر بانکش رو می اندازه توی حرم امام رضا، می گه: حاجتم رو بده تا رمزش رو بگم!big 
grin
******************************************
به غضنفر می گن دوست داشتی جای خدا بودی؟ می گه: نه. می گن: چرا؟ می گه: چون جای پیشرفت نداره! 
******************************************
غضنفر چند روز پشت سر هم می رفت گچ سوسک کش می خرید. مغازه دار ازش می پرسه چرا اینقدر گچ سوسک کش می خری؟ غضنفر می گه: آخه هرچی اینا رو پرت می کنم به سوسکها نمی خوره!
******************************************
بچه ای که گم شده بود می ره پیش پلیس می گه: ببخشید شما خانومی رو ندیدید که من پیشش نباشم؟
******************************************
به غضنفر می گن به زنبورهایی که از کندو محافظت می کنن چی می گن؟
غضنفر می گه: خسته نباشید! 
******************************************
به غضنفر می گن با آش جمله بساز. می گه: محمدی آش صلوات! 
******************************************

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظ یادن نره . لطفاً