۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

داستان مهاجرت یک پیرزن به آمریکا


(داستان مربوط به قبل از ریاست جمهوری اوباماست)
یه پیرزن ایرانی از ایران به آمریکا میره و میخواد شهروند آمریکایی بشه. پیرزن نوه اش رو با خودش برمیداره تا اونو به امتحان شهروندی ( امتحانی که باید قبل از تبعیت بده ) ببره.
مامور مهاجرت به زن ایرانی میگه که باید به 4 سوال ساده درمورد آمریکا جواب بده اگه درست جواب بده او یه شهروند آمریکایی میشه. 
پیرزن میگه : باشه ، اما من انگلیسی نمیتونم حرف بزنم نوه مو با خودم میارم.
مرده میگه باشه ، بزار اون برات ترجمه کنه. اولین سوال شما اینه که : 
1) پایتخت آمریکا کجاست؟ 
نوه ی پیرزن به پیرزن میگه : من دانشگاه تو کدوم شهر آمریکا بودم؟
پیرزن میگه : " واشنگتن "
  
درست بود حالا سوال دوم :
2 ) روز استقلال آمریکا کی است؟ 
نوه ش میگه : نیومن مارکوس کی حراج داره؟
مادربزرگش میگه : "4 جولای "
درسته ، حالا سوال سوم:
3 ) امسال چه کسی نامزد ریاست جمهوری آمریکا بود اما شکست خورد؟
نوه به مادربزگش میگه : اون مرتیکه معتاد که با دخترت عروسی کرد کجا باید بره؟
پیرزن میگه : " توگور "
 
واو ، شگفت آوره! حالا سوال آخر:
4 ) در حال حاضر چه کسی رئیس جمهور آمریکاست؟
نوش این جور ترجمه میکنه : از چیه جورابای پدربزرگ بدت میاد؟
مادربزگش میگه : " بوش "
اکنون پیرزن یک شهروند آمریکایی شده!!!

۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

دليل قانع کننده ??!!

دلیل قانع کننده 
 
مرد ميانسالي وارد فروشگاه اتومبيل شد. ب ‌ام ‌و آخرين مدلي را ديده و پسنديده بود. وجه را پرداخت و سوار بر اتومبيل تندروي خود شد و از فروشگاه بيرون آمد.
 
قدري راند و از شتاب اتومبيل لذت برد. وارد بزرگراه شد و قدري بر سرعت اتومبيل افزود. کروکي اتومبيل را پايين داد تا باد به صورتش بخورد و لذّت بيشتري ببرد. چند شاخ مو بر بالاي سرش در تب و تاب بود و با حرکت باد به اين سوي و آن سوي مي‌رفت. پاي را بر پدال گاز فشرد و اتومبيل گويي پرنده‌اي بود رها شده از قفس. سرعت به 160 کيلومتر در ساعت رسيد.
 
مرد به اوج هيجان رسيده بود. نگاهي به آينه انداخت. ديد اتومبيل پليس به سرعت در پي او مي‌آيد و چراغ گردانش را روشن کرده و صداي آژيرش را نيز به اوج فلک رسانده است. مرد اندکي مردد ماند که از سرعت بکاهد يا فرار را بر قرار ترجيح دهد.
 
لختي انديشيد. سپس براي آن که قدرت و سرعت اتومبيلش را بيازمايد يا به رخ پليس بکشد. بر سرعتش افزود. به 180 رسيد و سپس 200 را پشت سر گذاشت، از 220 گذشت و به 240 رسيد. اتومبيل پليس از نظر پنهان شد و او دانست که پليس را مغلوب کرده است.
 
ناگهان به خود آمد و گفت: "مرا چه مي‌شود که در اين سن و سال با اين سرعت مي
رانم؟ باشد که بايستم تا او بيايد و بدانم چه مي‌خواهد."
از سرعتش کاست و سپس در کنار جاده منتظر ايستاد تا پليس برسد. اتومبيل پليس آمد و پشت سرش توقف کرد...
 
افسر پليس به سوي او آمد، نگاهي به ساعتش انداخت و گفت: "ده دقيقه ديگر وقت خدمتم تمام است. امروز جمعه است و قصد دارم براي تعطيلات چند روزي به مرخصي بروم. سرعتت آنقدر بود که تا به حال نه ديده بودم و نه شنيده بودم. خصوصا اينكه به هشدار من توجهي نكردي و وقتي منو پشت سرت ديدي سرعتت رو بيشتر و بيشتر كرده و از دست پليس فرار كردي. تنها اگر دليلي قانع‌کننده داشته باشي که چرا به اين سرعت مي‌راندي، مي‌گذارم بروي."

 مرد ميانسال نگاهي به افسر کرد و گفت:  "مي‌دوني، جناب سروان؛ سالها قبل زن من با يک افسر پليس فرار کرد. وقتي شما رو آژير كشان پشت سرم ديدم  تصور کردم داري اونو برمي‌گردوني!"
 
افسر خنديد و گفت: "روز خوبي داشته باشيد، آقا!" و برگشته سوار اتومبيلش شد و رفت.

این مطلب رو بمناسبت عید گذاشتم شاید لبخندی بیاد روی لبانتون . همیشه شاد باشید



چگونه زنتونو روانی کنید ؟؟!!



1-  وقتی بعد از یك روز شلوغ براتونغذا درست كرد و با تمام خستگی كنارتون نشست بهش بگید:ممنونعزیزم ، خوب شده ، ولی كاش قبل ازدرست كردنش به مامانم زنگ میزدی وطرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی
>
>
>
2- وقتی در جمع فامیل خودتون هستیدشكم بزرگ پدرزنتون رو سوژه خندههمه قرار بدهید.
>
>
>
3- از صبح كتونی پا كنید و تا شب هماز پاتون در نیارید تا جورابتونبوی گربه مرده بگیرد و بعد با همانجورابها برید توی رختخواب.
>
>
4- به صورتش نگاه كنید و باحالتیمتاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی
..
>
5- وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمهرا هر جای بریزید غیر از بشقابجلوی دستتون.
>
>
>
>
6- همیشه آب را با بطری سر بكشید.
>
>
7- وقتی زنتون حواسش كاملا به شماستوانمود كنید زنتون رو ندیدید ویواشكی به بچه هایتون بگید:دوستدارید براتون یك مامان خوشگلبیارم!!.
>
8- وقتی با تلفن صحبت میكنید به محضورود همسرتون با دستپاچگی بگیدباشه ، من بعدابهت زنگ میزنم ..وسریع گوشی رو قطع كنید..
>
>
>
9- همیشه از گیرایی چشمهای دخترخاله ترشیده اتون تعریف كنید..
>
10- خاطرات شیرین دوران مجردیخودتون رو با دوست دخترهای داشته ونداشته خودتون براش تعریف كنید..
>
11- وقتی با اون تو رستوران هستید باصدای بلند باد گلو بزنید..
>
>
12- او را با اسمهای مختلف مثلسمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا،شیوا... صدا كنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمعنیست .
..
13- سعی كنید یكچادر مسافرتی خوب یا ماشین راحتبخرید كه شبهای كه قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختینكشید..


۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه

ایده های تبلیغاتی اثرگذار


ایده های تبلیغاتی اثرگذار

بیک : روی هر سطحی می نویسد

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !



این هم تبلیغ ماژیک

Iran Eshgh Group !


دفعه بعد، 5/3 ثانیه زودتر این صفحه را باز کنید تا بتوانید اتومبیل بی ام و

مدل کوپه را قبل از اینکه دور شود ببینید!

Iran Eshgh Group !



این دو تابلو به صورت شفاف ساخته شدن
و منظره پشت سرشون رو به این شکل نمایش می دهند.
در نتیجه در هر آب و هوایی (بارانی / آفتابی و ...) درست کار می کنن.
تبلیغ سرعت بالای اتومبیل

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !


سیگار انسان ها را می کشد

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !



تبلیغات رنو

Iran Eshgh Group !


ابراز احساسات پیراهن ها برای نوشابه ها

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !



خوش بو کننده دهان

Iran Eshgh Group !



آدامس

Iran Eshgh Group !



چاقوی تیز

Iran Eshgh Group !



داروی تقویت حافظه

Iran Eshgh Group !



صندلی عقب اتومبیل امن تر از صندلی جلو نیست. کمربند ایمنی خود را ببندید.

Iran Eshgh Group !


کرم از بین برنده لک های صورت.
(>Ctrl+z = undo)

Iran Eshgh Group !



سس تند!

Iran Eshgh Group !


صدای واقعی

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !



آیا هنگام مسواک زدن لثه هایتان خون ریزی می کند؟

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !


بنز

Iran Eshgh Group !



بدون شرح

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !



قهوه بخورید تا خوابتون نبره و دوستانتون این بلاها رو سرتون نیارن!

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !


پارکینگ: ماشینتون رو توی پارکینگ ما بذارید تا این شکلی نشه!

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !



پودر لباس شویی: بدون نگرانی به کارتون ادامه بدید!

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group !


مک دونالد

Iran Eshgh Group !



ماشین لباس شویی

Iran Eshgh Group !



شامپو، حالت دهنده موی سر!

Iran Eshgh Group !

Iran Eshgh Group  !


Iran Eshgh Group !


بانجي جامپينگ چيست !؟

عملي پرواز ناک ! که شما در آن عقلتان را از دست داده و تصميم ميگيريد با توسل به يک کش ! از ارتفاع خيلي ! به پايين ميپريد ، اين حرکت در ايران حدود ۳۰-۴۰ هزار تومان آب ميخورد !
شما هم براي سنجش و افزايش جسارت و تجربه لذتي وصف نشدني بانجي جامپينگ را امتحان کنيد.
اندر فوايد بانجي جامپينگ همان بس که در روايت آمده :
ملتي پيشرفت نکرد مگر به مشورت و بانجي جامپينگ ! خداييش هم بعد از پرش بطورکل مشکلاتتان را فراموش خواهيد کرد . دستکم ۷ روزکاري يک لبخند احمقانه اي روي لبانتان نقش مي بندد و بطور متوسط ۴-۵ روز آتي را فقط به کارهاي خوب مشغول خواهيد شد . همچنين اگرچه حين پرش کمي آلودگي صوتي کافدار از خودتان بروز خواهيد داد ولي بعد از اينکه پاهايتان روي زمين قرار گرفت بشدت انساني مودب و فرهيخته و اهل شعر و ادب خواهيد شد !
لذا
اگر صاحبخانه جوابتان کرده
اگر فقط ۴۰ هزار تومن تو حسابتون پول داريد
اگر براي دوست دخـتـرتان خواستگار آمده
اگر دوست پـسرتان زنگ زده و براي عروسيش دعوتتان کرده
اگر سندرم
 IBS و PNS و آي لاو يو PMC داريد
اگر آزو چيز و يا چيزونيسموس داريد
و اگرهاي ديگر

توصيه مي کنم حتما اين ۳۰-۴۰ هزارتومان را بپردازيد و از آن بالا بپريد و خانواده اي را از نگراني برهانيد .
روال کار هم به اينصورت است که يکروزي شما داريد از خيابان رد مي شويد يکدفعه خر گازتان مي گيرد
يا بطور نامحسوسي در طول هفته احساس مي کنيد گوشهايتان مخملي شده .
در اين حالت شما زنگ مي زنيد به ايستگاه توچال و براي پرش ، جا رزرو مي کنيد .
سپس آخر هفته تشريف مي بريد توچال و برگ زريني در دفتر زندگانيتان رقم مي زنيد .
در آخر ذکر چند نکته لازم است !
  
1.            همينکه مي خواهيد از ارتفاع ۴۰ متري بپريد کافيست ، ديگر حماقت را به حد اعلي نرسانيد و حتما با خودتان دوربين ببريد . زيرا اولين پرش شما احتمالا آخرين پرشتان هم هست و واقعا حيف است که اين حماسه جايي ثبت نگردد .
٫۲ موقعي که دوستتان مي خواهد بالاي سکوي پرش برود ، حتما بزنيد پشتش و بگوييد " پرواز را بخاطر بسپار ، کش پاره شدنيست ! " براي روحيه اش خوب است . در روايت آمده که در اين حال خواندن ترانه " خودکشي " محسن چاوشي بصورت جمعي ثواب مضاعف دارد " وقت تموم کردن کار/ شهامته دل بريدن / خط کشيدن دور همه / به حس پرواز رسيددددددددددددن "
٫۳روال اينست که آن بالا شما را معرفي مي کنند . فلاني ، ورزشکار در رشته ي فلان . اگر خودتان را "خداداد عزيزي" معرفي کنيد براي روحيه جمع خوب است .
٫۴ اگر نمي خواهيد حين بالا و پايين رفتن هاي بعد از پرش ، يک دستتان به بند تنبانتان باشد ، قبل از پرش هرچه بند و بست در وجودتان هست سفت کنيد . يکي از دوستان ما بيشتر از اينکه به فکر جانش باشد به فکر ناموسش بود . خداييش هم بدجوري ناموسش به خطر افتاده بود ! خوب شد دوربين نبرده بوديم !

٫۵اگر قصد شاباش دادن به حضار را نداريد حتما جيبهايتان را پيش از پرش خالي نماييد . ما خودمان ۵۰۰ تومانمان را در اين راه شاباش داديم که انشاالله طرف ۳ برابرش را پول دوا-درمان کند !
٫۶ اگر قصد داريد دخترتان را شوهر بدهيد ، بجاي تحقيقات محلي توصيه مي کنم آقا داماد را يکبار بانجي جامپينگ بفرماييد . طبق مشاهدات بنده آن ۲۰-۳۰ ثانيه کذايي بعد از پرش افراد بشکل باورنکردني "خود واقعي" شان هستند . يکي بود که از پاي کوه تا آن بالا مدام بحثهاي فرهنگي-ادبي مي کرد و بدجوري نگاه يک به دويي به ما بي ادبيات ها داشت ولي وقتي پريد چشمتان روز بد نبيند ، چه مادرها که گوش فرزندانشان را نگرفتند . البته شايد هم بنده ي خدا حس مي کرد که مرگ مغزي خواهد شد زيرا بشکل نامعمولي شروع به وصيت کرد !
٫۷براي پريدن دو انتخاب داريد . يعني از شما مي پرسند که خودتان مي پريد يا هل تان بدهيم ؟ ما خودمان اول گفتيم مي پريم ولي بعد هرچه دو دو تا چهارتا کرديم ديديم نمي توانيم . به آقاهه گفتيم بيا هولمان بده . آقاهه مثکه از چشمانمان خواند  که قصد داريم موقع پريدن بغلش کنيم و بپريم لذا اول خودش را بست بعد بلانسبت مثل بز هلمان داد پايين ( ما را مث بز هل نداد پايين ها ،‌خودش مثل بز ما را هل داد پايين !!! ) اغلب پرنده ها بلافاصله بعد از اينکه هل داده مي شوند ، مثل اينکه قصد تشکيل خانواده پيدا مي کنند ، زيرا بشکل غيرمتعارفي از اعضاي مونث خانواده شخص هل دهنده خواستگاري مي کنند اما ما مودب بوديم . فقط ذکر مي گفتيم و امن يجيب مي خوانديم .
کلا ۳۰ ثانيه هم نشد و اگر بخواهيم ادامه بدهيم تا صبح ادامه دارد اما ديگر ادامه نمي دهيم


۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه